با سلام خدمت آقای Ùاطمی : 1-برای رسیدن به آرامش وروشنی باید صبر کرد .2- تغییرات بدون رنج نخواهد بود .3- آزادی از جمله گوهر های کمیابی است Ú©Ù‡ زØمت زیاد Ù…ÛŒ طلبد.4- Ùˆ برای عدم هرچیزی باید قیمتش را پرداخت.5- عدم نتیجه گیری شما در راه شناخت وروشنی دلیلی بر بیÙایده بودن یا باطل بودن نظریات امثال مصÙا Ùˆ کریشینا نمی باشد.در مورد دانشجو بودنتان هم به هر Øال شما با هر تÙکری Ú©Ù‡ دارید درستان را بخوانید Ùˆ مدارک علمی تان را بگیرید Ùˆ منتظر رهایی Ùˆ بعد اقدام نباشید چرا Ú©Ù‡ شاید سالها طول بکشد. .ali fatemi <greatlove_66@yahoo.com> wrote:
خوب اØد آقا Øالا با این مثلا شانس چیکار بکنم؟ این وضع عوض شدنی نیست.
--- On Thu, 5/15/08, ahad issavi <issavi_ahad@yahoo.com> wrote:
From: ahad issavi <issavi_ahad@yahoo.com>
Subject: Re: [Khodshenasi] سیر گشتم، سیر گشتم، سیر، سیر
To: khodshenasi@yahoogroups. com
Date: Thursday, May 15, 2008, 10:10 AM
ali agha salam, toye in donya ke hame chiz be adama dicte mishe shoma in chans ro dashti ke beghole krishna morti sholeie narezayati dar shoma khamoosh nashode.
ali fatemi <greatlove_66@ yahoo.com> wrote:
با سلام خدمت جناب نوبادی عزیزÙرموده اید بگم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ قسمتهایی از این مطالب باعث مشکل شده. عرض میکنم. یکی دید منÙÛŒ ای هست Ú©Ù‡ به Ùکر Ùˆ تÙکر وجود داره. قطعا خواهید Ú¯Ùت ایشان تÙکر منطقی را Ù†ÙÛŒ نکرده اند. ولی جمله هایی مثل (هر Ú†Ù‡ از هویت Ùکری برخیزد، Ú©Ù‡ طبیعتا تÙکر به زعم خودم منطقی من هم در همین ردی٠قرار Ù…ÛŒ گیره،عبث Ùˆ پوچ است.) �داقل روی من این تاثیر رو گذاشته Ú©Ù‡ تا بخوام یه Ú©Ù… درست Ùکر کنم بلاÙاصله این القا به ذهنم بیاد Ú©Ù‡ دارم گول هویت Ùکری رو میخورم Ùˆ در اشتباهم. از طرÙÛŒ خوب من یه دانشجو ام . به خدا ادعای روشنÙکری Ùˆ اینها ندارم ØŒ Ùقط به علت ماهیت دانشگاه Ùˆ علم با القائ Ùکر کردن Ùˆ استÙاده ÛŒ درست از Ùکر Ú©Ù‡ به نظرم درست هم هست مدام مواجه ام. Ùˆ Ú†Ù‡ جور بگم یه جور �س میکنم اگر شروع به تÙکر کنم به این نظریه (مصÙا Ùˆ کریشنا) خیانت کرده ام. Ùˆ یه چیز دیگه این Ú©Ù‡ این بزرگواران خواستن رو تقبی� کردن. در صورتی Ú©Ù‡ به نظر من خواستن های Ù…Ùید یا �داقل بی آزار برای ادامه ÛŒ �یات لازمه. برای همینه Ú©Ù‡ از زندگی دل زده Ùˆ بیزار شدم. Ùˆ ضمنا تقریبا به همه بی اعتماد Ùˆ مظنون میشه آدم. Ùˆ زندگی آدم یه جورایی رو هوا Ùˆ معلق میشه. خودتون �تما شنیدین Ú©Ù‡ تعدادی دیگه هم دچار همین مشکل شدن . خوب �الا شما دوستان عزیز اگه نظری دارید بÙرمایید. لزوما هم قرار نیست اقناع بشم Ú©Ù‡ راه رهایی همین است ولاغیر.امیدوارم به این نکته توجه داشته باشید.از راهنمایی Ùˆ توجه تون ممنون Ù…ÛŒ شم.
--- On Wed, 5/14/08, nobody <neesti@Gmail. com> wrote:From: nobody <neesti@Gmail. com>
Subject: Re: [Khodshenasi] سیر گشتم، سیر گشتم، سیر، سیر
To: khodshenasi@ yahoogroups. com
Date: Wednesday, May 14, 2008, 5:58 PM
خدمت علی آقای Ùاطمی،
دوست خوبم، Ùکر می‌کنم شما Ùˆ اÙرادی همچون شما دو راه داشته باشید(�داقل). یکی اینکه اگر واقعاً مطالعه‌ی این کتابها Ùˆ شنیدن این مطالب برایتان مضر بوده Ùˆ ا�ساس می‌کنید وضع رو�ی‌تان را بد کرده Ùˆ بقول خودتان از زندگی سیر شده‌اید، منطقی است Ú©Ù‡ آنها را کنار بگذارید. اینطور نیست؟
راه دوم اینست Ú©Ù‡ با کسانیکه از این کتابها استÙاده برده اند Ùˆ می‌گویند این مطالب برایشان Ù…Ùید بوده، سئوالات Ùˆ مشکلاتتان را در میان بگذارید Ùˆ مشخصاً‌عنوان کنید Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چیزهایی از این مطالب باعث شده شما را از زندگی سیر کند. Ùˆ از آنها بخواهید به شما پاسخ دهند Ùˆ کمکتان کنند.
البته راه سوم Ùˆ چهارم Ùˆ پنجم‌ها هم می‌توان در نظر گرÙت. Ùˆ آن اینکه بدون اینکه راه اول (ترک این مطالب Ùˆ کتابها) Ùˆ راه دوم(بررسی مشکلتان) را در نظر بگیرید، بیایید Ùˆ دائماً‌ شکایت کنید.
بهر�ال انتخاب با شماست.
neesti.blogspot. com
2008/5/14 ehsan mirrahimi <m_eh_62@yahoo. com>:
پیش چشمت داشتی شیشه ی کبود زان کبودت جمله عالم می نمود
با سلامخواستم بگم که بله من هم بعد از خوندن اون کتابا نه تنها از کتاب خوندن بلکه از زندگی هم سیر شدم. زده شدم . مدام تو �الت تهوع از زندگی به سر می برم. از کل زندگی ها! ولی به خدا باور کنید این کتابا رو من یکی اثر بد گذاشته! واقعا میگم. سبک نشدم.
--- On Mon, 5/12/08, nobody <neesti@Gmail. com> wrote:From: nobody <neesti@Gmail. com>
Subject: [Khodshenasi] سیر گشتم، سیر گشتم، سیر، سیر
To: khodshenasi@ yahoogroups. com
Date: Monday, May 12, 2008, 7:30 PM
سیر گشتم، سیر گشتم، سیر، سیر
همراه با دوستی در میان راهروهای نمایشگاه کتاب قدم می‌زدیم. می‌گÙت: قبل از آشنایی با خودشناسی بروش مصÙا Ùˆ کریشنامورتی، وقتی به بازار Ùˆ نمایشگاههای کتاب می‌رÙتم، ا�ساس عطش Ùˆ ولع شدیدی به خریدن کتاب داشتم. انگار با خرید کتاب Ùˆ خوندن اونها آروم می‌شدم. اما البته Ú©Ù‡ عملاً اینطور نبود. چون وقتی کتابها رو می‌خریدم، Ú†Ù‡ بعد از خوندن اونها Ùˆ Ú†Ù‡ بدون خوندن اونها(Ú©Ù‡ اکثراً هم نمی‌خوندمشون!) عطش من Ùرونمی‌خوابید Ùˆ گویا یک چیزی رو همیشه Ú©Ù… داشتم. همیشه ا�ساس کمبود می‌کردم Ùˆ ا�ساس نیاز.
بعد از آشنایی با مطالبی Ú©Ù‡ مصÙا Ùˆ کریشنامورتی می‌گن، انگار سیرم! درست مث آدمی Ú©Ù‡ تازه غذا خورده باشه Ùˆ اگه بهترین غذاها رو هم جلوش بیارن، نسبت بهشون بی‌رغبته، اصلاً نیازی به خوندن کتاب Ùˆ خریدن اونها ا�ساس نمی‌کنم. جز در مواردی Ú©Ù‡ مربوط به نیاز دانش مربوط به شغلم هست.
سیری و آرامش کمترین هدیه خودشناسی است.
------------ --------- --
neesti.blogspot. com
__._,_.___
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
__,_._,___
0 نظرات:
ارسال یک نظر