--- In khodshenasi@yahoogroups.com, ali bayat <ali_raz_b@...> wrote:
>سلام، ميشه از نويسنده خواهش كنم توضيح بدهد منظور از "كمپاني ذهن
انساني"، "بداهت ذاتي" ، "بداهت تجربي" و "حقيقت فكر" چيست؟
حقيقت فكر اصلا معنا دارد؟
ضمنا در مورد اينكه بعضي از به اصطلاح عرفا ميگويند بايد خدا را با دل
درك كرد (و نه با ذهن يا فكر)، اين استدلال كه : "چون خدا همه جا هست پس
دليلي ندارد كه فقط با دل درك شود"، اشتباه است. اگر خدا همه جا باشد،
غير از "درك" آن توسط وجود خود، به چه وسيله ي ديگري امكان "درك" آن وجود
دارد. وقتي صحبت از "درك" ميكنيد غير از "وجود خود"، وسيله ي ديگري براي
اينكار نيست.
> kasi kherad ra naf nimikone migam ziyad shologh mikonim va gonde
harf mizanim
>
> --- On Sat, 8/16/08, IMAN ROSHANGAR <iman_roshangar@...> wrote:
>
> From: IMAN ROSHANGAR <iman_roshangar@...>
> Subject: Re: [Khodshenasi] معرÙت شناسي Ùˆ خردگرايي
> To: khodshenasi@yahoogroups.com
> Date: Saturday, August 16, 2008, 7:48 PM
>
>
>
>
>
>
>
>
>
>
>
> سلام
> (این نقدر را به نویسنده اش ارسال
کنید(بابی کوهی
> !در ضمن ذهنی Ú©Ù‡ Øاضر نیست خرد را
بپذیرد،چگونه موجب رÙتار خردمندانه شود؟
> شاد و رها
>
>
> IMAN ROSHANGAR
> http://www.imanika. comÂ
> Â
>
> --- On Wed, 8/13/08, ali bayat <ali_raz_b@yahoo. com> wrote:
>
> From: ali bayat <ali_raz_b@yahoo. com>
> Subject: Re: [Khodshenasi] معرÙت شناسي Ùˆ خردگرايي
> To: khodshenasi@ yahoogroups. com
> Date: Wednesday, August 13, 2008, 10:26 AM
>
>
>
>
>
>
>
>
> مطالبها Ùˆ بØØ« های ما از ÙلسÙÙ‡
وماورای ÙلسÙÙ‡ پایین نمی اید ولی Ù…Øتوای
زندگی ما به Ù¾ÙÛŒ بند است وقتی قلم بدست
Ù…ÛŒ گیرم گنده گنده Ù…ÛŒ نویسم ولی Ù…Øتوای
زندگی ام اینکه نیم ساعت قبلش با همسرم
سر شگستن استکان زدیم سر و کله هم
>
> --- On Mon, 8/11/08, IMAN ROSHANGAR <iman_roshangar@ yahoo.com> wrote:
>
> From: IMAN ROSHANGAR <iman_roshangar@ yahoo.com>
> Subject: [Khodshenasi] معرÙت شناسي Ùˆ خردگرايي
> To: iman.roshangar@ gmail.com
> Date: Monday, August 11, 2008, 3:32 PM
>
>
>
>
>
>
>
>
>
> معرÙت شناسي Ùˆ خردگرايي
> Â
> در ارتباط با خرد و خرد گرايي كه سئوال
عده اي از دوستان دانشجو بوده است ،
مناسب ديدم كه به ØªØ´Ø±ÙŠØ ÙلسÙÙŠ اين موضوع
بپردازم . هر چند كه در مطالب دوستان تا
Øدودي بدان اشاره گرديده است ØŒ ليكن در
اين مقال به بسط اين موضوع خواهم پرداخت .
> بطور Øتم بر كسي پوشيده نيست كه خرد
Ù…Øصول قوه Ùاهمه انساني Ùˆ خرد گرا نيز به
كسي اطلاق مي گردد كه ازاين استعداد
بتواند بنØومطلوب استÙاده كند . البته
بطور Øتم انسانها از نيروي عقلاني خود
استÙاده مي كنند ولي در اينجا بØØ« بر سر
خرد گرايي در مسائل ريشه اي و اعتقادات
بعبارتي ديگر در جهانبيني و ايدئولوژي
مي باشد . هنگامي كه Ùوئر باخ اثبات مي
كند كه مطلق مد نظر هگل چيزي بجز خدا
نيست Ùˆ مي گويد كه اين Ù…Ùاهيم توسط Ù‡Ú¯Ù„
به شكلي ديگر Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ اند Ùˆ از طرÙÙŠ نيز
بر خرد گرا بودن Ù‡Ú¯Ù„ معترÙيم ØŒ اين سئوال
Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ گردد كه پس خرد گرايي نتايج
نادرست نيز مي
> تواند ببار آورد( البته چنانچه چنين
نتيجه گيريهايي را نادرست بدانيم ) .
> در اينجا اين مطلب به ذهن خطور مي كند
كه صر٠استÙاده از قواي Ùاهمه اهميت
دارد هر چند نتيجه نامطلوب به بار آيد و
يا استÙاده از قواي Ùاهمه Øتما نتيجه
مطلوب به بار خواهد داشت . با اين مقدمه
سعي در ØªØ´Ø±ÙŠØ Ù†Øوه عملكرد كمپاني ذهن
انساني را دارم كه در ارتباط مستقيم با
خرد گرايي نيز      مي باشد .
> در باب معرÙت
> غرض از معرÙت دو مقوله بكار بردن روشي
براي شناسايي Ùˆ دستيابي به نتايجي واضØ
مي باشد .روشهاي شناسايي پارهاي از
Ùعاليتهاي ذهني هستند مانند درك كردن ØŒ
بخاطر آوردن ، تصديق كردن ، استدلال ،
تامل و غيره . نمونه اي از نتايج شناسايي
قضاياي علمي مي باشند مانند قانون جاذبه
ØŒ قضيه Ùيثاغورث Ùˆ غيره . در نظر داشته
باشيد كه نتايج شناسايي Ù…Ùاهيمي هستند
كه مجموعه اي از روابط در آنها صورت
بندي گرديده است .
> در بØØ« معرÙت شناسي ØŒ روشها Ùˆ نتايج
شناسايي مورد ارزيابي قرار گرÙته ØŒ صدق
و كذب آنها تعيين مي گردد . اگر درستي عمل
شناختن Ùˆ نتيجه شناسايي را Øقيقت آن
موضوع بناميم ØŒ اين موضوع Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠ گردد
كه Øقيقت چيست Ùˆ يا ماهيت Øقيقت چيست ØŸ
اين اولين مسئله اساسي در بØØ« معرÙت
شناسي مي باشد .
> در باب Øقيقت
> بدون ترديد هر كسي Øاضر است Ú¯Ùته اي را
كه خود به آن باور دارد را بعنوان Øقيقت
تصديق كند . بعنوان مثال چنانچه كسي
معتقد باشد كه خدا وجود دارد مي گويد اين
Øقيقت است كه خدا وجود دارد. اين در
Øاليست كه اين شخص خود مي داند كه Øقيقت
وجودي خدا ( از ديدگاه كسي كه بدان معتقد
است)
> با آنچه او در ذهن خود پرورانده است ،
يكي نيست . با توجه به اينكه Øقايقي وجود
دارند كه بعلت خارج بودن ازمØدوده علم
Ùرد به آنها واق٠نيست وبا توجه به اينكه
همگان اشتباه مي كنند و ميدانند كه
اقوالي هستند كه به آنها اعتقاد دارند
ولي آنها Øقيقي نيستند Ùˆ با توجه به
اينكه معيارها و روش هايي كه باعث
گرديده تا نتايج كنوني Øاصل گردد ØŒ
بوسيله تØقيقات دقيق Ùˆ منظم Øاصل
نگرديده است Ùˆ صØت ملاكهاي مورد نظر در
ترديد است ØŒ پس Ùقط در صورتي عقايد راسخ
خود را بدون تامل بعنوان Øقيقت قبول
خواهيم كرد كه آن نتايج بوسيله روشها و
ملاكهاي قطعي Ùˆ تغيير ناپذير Øاصل
> گرديده باشد. Â
> پس بسته به اينكه گذر زمان بر روي
ملاكهاي تعيين كننده Øقيقت تاثير گذار
باشد يا نباشد ØŒ Øقيقت مي تواند نسبي
باشد .
> اما در اينكه چه اموري را ملاكهاي
نهايي و قطعي بدانيم نظريات مختل٠است .
عده اي مي گويند ملاك قطعي براي تعيين
Øقيقت عبارت از اجماع Ùˆ مقبوليت عام
ميباشد گروهي ديگر بداهت ذاتي را ملاك
قطعي مي دانند Ùˆ مي گويند Øقيقت هر Ùكري
عبارت است از بديهي بودن آن آنگونه كه
درك گردد. پراگماتيست ها مي گويند شرط
Øقيقي بودن يك قول عبارت است از Ùايده Ùˆ
سودمندي آن از نظر عملي و مي گويند
چنانچه عقايد ما موجب موثر و كار آمد شدن
اعمال ما بشوند تا آنجا كه به اهدا٠خود
نايل گرديم ، دراين صورت اين عقايد
Øقيقي هستند .
> براي روشن تر شدن اين موضوع يك مثال مي
آورم :
> در نظر بگيريد شخصي در Øال عبور از كنار
خانه ايست كه در آن باز است . بØس
كنجكاوي وارد خانه مي شود و با شخصي
روبرو مي گردد كه بالاي جسدي خونين
ايستاده در Øاليكه چاقويي خونين در دست
دارد . اولين چيزي كه بذهن Ùرد خطور مي
كند اينست كه آن شخص قاتل است . البته اين
درست است كه در واقع چنين بنظر مي رسد
ليكن آيا در Øقيقت نيز چنين است؟ اين
اشتباه مي تواند از آنجا ناشي مي گردد كه
اين شخص در قضاوت خود از ملاكهايي صØÙŠØ
استÙاده نكرده است .
> براي درك اعتبارملاكهايي كه مي توان از
آنها به ضرس قاطع استÙاده كرد ØŒ مرتبط
بودن موضوع مورد نظر با ملاك مي باشد .
اين همان مطلبي است كه بسياري از اÙراد
براي مثلا اثبات خدا بدان تمسك مي جويند
. مثلا مي گويند براي درك خداوند بايد به
دل رجوع كني.اگر اين مقوله Ùقط در
دلها(ذهني) مي بود درست است در Øاليكه مي
گويند خدا وجود دارد و نه وجودي ذهني چون
وجود ذهني كه نمي تواند خالق جهان عيني
گردد . پس ملاك مورد نظر در اينجا
نامعتبر است و نتيجه گيري نادرست . دومين
مسئله اساسي در بØØ« معرÙت شناسي ØŒ منشا
معرÙت Ùˆ شناسايي مي باشد .
> ريشه معرÙت Ùˆ شناسايي
> در اين مقوله سه بينش عمده وجود دارد : 1-
اصالت عقل 2- اصالت تجربه 3- اصالت غير
معقول
> اينكه در گذشته گروهي از ÙلاسÙÙ‡ Ùقط
براي عقل اعتبار قائل بودند و منكر ارزش
تجربه بودند بدان سبب بود كه تجربه را
متكي بر Øواس Ùˆ خطا پذير مي دانستند Ùˆ
معتقد بودند آنچه Øقيقي است با ابزار
خطا پذير نمي توان بدان دست ياÙت . اين
بينش باعث كند گرديدن پيشرÙت در علوم
طبيعي مي گرديد . ليكن اكنون ديگر اين
بØØ« ها Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠ باشد بلكه بØØ« بر سر اين
است كه آيا مي توان قولي را قبول كرد كه
مبتني بر تجربه نباشد ؟
> اØكامي را كه بتوان بدون نياز به
تجربه پذيرÙت را اØكام اوليه مي نامند .
مثلا اينكه بپذيريم مربع چهار ضلع مساوي
دارد نياز به تجربه ندارد و براي درك
اين Ù…Ùاهيم صرÙا كاÙÙŠ است معاني آنها را
بدانيم اينگونه قضايا را تØليلي مي
نامند . ولي اينكه بگوييم مجموع زواياي
يك مثلث 180 درجه است يك قضيه تجربي است .
اين نكته بيانگر اينست كه براي درك صØÙŠØ
بايد از اصلت عقل Ùˆ تجربه با هم استÙاده
گردد .
> در سيستم اصالت عقل ØŒ شناسايي Ùقط در
اثر Ùعاليت طبيعي Ùˆ منطقي قواي شناسنده
Øاصل Ùˆ نه از طريق ارتباط با منابع Ùˆ
مراجع باصطلاØ       Ùوق طبيعي . بدين
صورت اين سيستم در مقابل اصالت اØساس Ùˆ
عاطÙÙ‡ قرار مي گيرد . پيروان سيستم اصالت
عقل به علمي ارج مي نهند كه شناسايي آن
از نوع علمي بمعناي خاص است . معرÙت علمي
آنست كه قابليت انتقال بين اذهان را
داشته باشد Ùˆ بتوان صØت Ùˆ سقم آنرا بنوعي
تعيين كرد .
> Ùقط بهنگامي مي توان نظرياتي را عنوان
كرده و دعوت به قبول عام كرد كه بتوان
آنها را بنØÙˆ روشني بصورت الÙاظ درآورد
تا هر كسي بتواند صØت سقم آنرا تعيين
نمايد . يعني نخست بايد جامعه را از سلطه
شعارها و عبارات بي معني ، كه غالبا
داراي پشتوانه اØساسي قوي مي باشند ØŒ
رهانيد و سپس جامعه را در مقابل نظرياتي
كه بوسيله گروهي با نهايت اطمينان عنوان
مي گردد و قابل آزمايش بوسيله ديگران
نيست Ùˆ بدين سبب مي تواند كاذب باشد ØÙظ
نمود .
> مثلا Ùلان Ùرمول Ùيزيكي را ما بدون
اينكه بدانيم چگونه Øاصل گرديده قبول مي
كنيم Ùˆ از آن استÙاده مي كنيم . اين با
مطلب قبل مناÙاتي ندارد چون ما نيز مي
توانيم با داشتن تجهيزات در آزمايشگاه
آنرا بدست آوريم . ولي وقتي مي گوييم خدا
وجود دارد و دعوت مي كنيم تا ديگران نيز
آنرا باور كنند اين مسئله اي نيست كه
بتوان بدان دست ياÙت Ùˆ آنقدري كه
معتقدان به آن Ùكر مي كنند ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª در
اصل ÙˆØ§Ø¶Ø Ù†Ù…ÙŠ باشد دليل Ù…Øكم براي عدم
ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¢Ù† اينهمه اÙرادي كه در گذشته Ùˆ Øال
بدان اعتقادي نداشتند Ùˆ البته اÙراد
بزرگي هم بودند .
> اصالت غير معقول به سيستمي اطلاق مي
گردد كه بر كش٠و شهودي خاص اطلاق مي
گردد . از زمره كساني كه در اين سيستم
قرار مي گيرند      مي توان به عارÙان
، اديان و ... اشاره كرد . مقصود كساني
هستند كه داراي تجربه خاص هستند مثلا
عرÙا داراي تجربه خاصي بنام Øالات جذبه
Ùˆ خلسه عرÙاني هستند كه در اين تجربيات
Øالاتي به آنها دست مي دهد Ùˆ به يقين
باطني مي رسند كه خدا وجود دارد . اÙرادي
كه داراي چنين تجاربي   مي باشند را
بسختي مي توان با براهين عقلي از عقيده
اشان منصر٠ساخت آنها از اØكامي كه
پيروان اصالت عقل و تجربه درباره ايمان
آنها صادر مي كنند ،
> ترديدي بخود راه نمي دهند . اين گروهها
چون قادر نيستند كه عقيده خود را بنØÙˆ
مطلوبي موجه كنند ، از عقيده خود نيز دست
بر نمي دارند .
> سومين مسئله اساسي در بØØ« معرÙت شناسي
Øدود شناسايي مي باشد .
> Øدود معرÙت Ùˆ شناسايي
> منظور از اين مطلب اينست كه آيا شخص مي
تواند چيزهايي بغير از استنباط هاي ذهني
خود را درك كند يعني مي تواند از Øدود
خود Ùراتر رود Ùˆ به يك واقعيت متعالي Ùˆ
خارج از ذهن خود نائل آيد ؟
> در اين ارتباط سه ديدگاه عمده وجود
دارد : 1- ايده آليسم 2- رئاليسم 3-
پوزيتيويسم
> ايده آليستها مدعي هستند كه كليه
ادراكات ما تجربيات ذهني ما مي باشند و
اين ذهن ماست كه اشيا را آنگونه كه
ملاØضه مي كنيم ØŒ مي نماياند Ùˆ استدلال
مي كنند كه در صورت تغيير شرايط Ù…Øيطي
اشيا نيز داراي صورتهاي ديگر مي گردند .
ايده آليستها Øقيقت را در شناسايي مطابق
با ملاكهاي برگزيده مي دانند و ملاكهاي
برگزيده را بداهت تجربي ، سازگاري بين
اجزا و مقبوليت عام مي دانند .
> در ارتباط با رئاليسم بر خال٠ايده
آليسم مدعي هستند كه اموري كه قابليت
تجربه شدن را دارند داراي وجود واقعي
هستند و اصولا دلايل ايده آليستها را بي
اساس مي دانند . رئاليست ها مدعي هستند
كه معيارهايي كه ايده آليست ها بكار مي
برند نسبت به معيار تجربه داراي اعتبار
كمتري است و مدعي هستند كه تجربه ، ايمان
ما را به واقعيت آنچنان مستØكم مي سازد
كه هيچ انتقادي نمي تواند آنرا تغيير دهد .
> پوزيتيويستها مدعي هستند كه شناخت Ùقط
به اموري مي تواند تعلق گيرد كه در تجربه
عرضه شده يا بتوانند عرضه شوند . بعبارت
ديگر متعلق شناسايي Ùقط امور تجربي است
Ùˆ آنچه در Øيطه تجربه قرار نگيرد
ناشناختني است و در اين ارتباط به علم
Ùيزيك ارجاع مي دهند . مثال : جريان
الكترومغناطيسي در طول سيم جريان دارد
اين بدان معني نيست كه الكترونهاي غير
قابل ادراك Ùˆ تصور در طول سيم در Øركت
اند بلكه چنانچه دو انتهاي سيم را به يك
آمپرمتر وصل كنند عقربه آن Øركت مي كند
كه اين امري تجربي است كه نشاندهنده صØت
موضوع مي باشد . پوزيتيويستها امكان
شناخت عالم ماÙوق Øس
> را انكار مي كنند و بنظر آنها تمامي
مسائل مربوط به ماوراالطبيعه بي اساس
است . در تاريخ ÙلسÙÙ‡ توجه بسياري درباره
ماهيت يا ذات اشيا شده است ليكن
پوزيتيويستها مدعي هستند كه اين مسائل
اشتباه Ù…Ø·Ø±Ø Ú¯Ø±Ø¯ÙŠØ¯Ù‡ است .
> نتيجه گيري :
> در اين مقال مدعي نيستم كه مطلب بغرنجي
را عنوان كرده ام . Ùقط مي توان Ú¯Ùت كه
مروري بر برخي شيوه ها Ùˆ سيستمهاي ÙلسÙÙŠ
داشته ام . بطور Øتم خواننده بعد از
خواندن اين مطلب آشنايي عميقتري نسبت به
خرد و خردگرايي پيدا خواهد كرد .
> بابي كوهي
> 28 دي ماه 1381
> baabi_koohi@ yahoo.com
>
>
> IMAN ROSHANGAR
> http://www.imanika. comÂ
> Â
>
------------------------------------
Yahoo! Groups Links
<*> To visit your group on the web, go to:
http://groups.yahoo.com/group/khodshenasi/
<*> Your email settings:
Individual Email | Traditional
<*> To change settings online go to:
http://groups.yahoo.com/group/khodshenasi/join
(Yahoo! ID required)
<*> To change settings via email:
mailto:khodshenasi-digest@yahoogroups.com
mailto:khodshenasi-fullfeatured@yahoogroups.com
<*> To unsubscribe from this group, send an email to:
khodshenasi-unsubscribe@yahoogroups.com
<*> Your use of Yahoo! Groups is subject to:
http://docs.yahoo.com/info/terms/
0 نظرات:
ارسال یک نظر