من امروز 33 ساله ام چیزی که هیچ وقت تصورش را نمی کردم آری 33 سال
پس، از این به بعدی که از زندگی ام می گذرد باید به عنوان اضافه بر سهمیه زندگی کنم به جسمم و به مغزم که آن هم جزو جسمم هست آزار نرسانم. من از امروز باید به عنوان مرده ای در این مهمانی شرکت کنم مرده ای که اجازه یافته تا باز بر این جهان چشم باز کند و ببیند و بو کند و بشنود و بچشد و کار دیگری ندارد . یعنی امکان آزار رساندن ندارد به این ارگانیسم یا هر ارگانیسم دیگر. شاید "امکان" هم درست نباشد اجازه آزار ندارد چنین مجوزی را آن که حیات دوباره به او داده و به عبارتی این امکان را داده از او گرفته .گفته: بمیر. بعد اگر قبول داری زندگی کن بر هر چه بمیر چون تو الان یک مرده ای زنده نیستی که از حقوق زندگان برخوردار باشی یعنی بتوانی هر موقع که بخواهی بمیری و آن را عقب اندازی. زنده نیستی که بخواهی خود را فعلاً مشغول کنی. زنده نیستی که بخواهی از طریق فکر به خود آزار برسانی و خود را در لذت غرق کنی که نفهمی چی شده. تو قبل از اینکه از مرگ فرار کنی خود مرده ای پس تسل&#