بحث و تبادل نظر درباره موضوعات مرتبط با خودشناسی. جهت پیوستن به این گروه و شرکت در بحث‌ها به لینک کنار صفحه مراجعه نمایید

۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

[Khodshenasi] (unknown)

بروسلي و من
اسم من جواده البته اين اسم تو شناسناممه ولي بچه هاي محله بهم ميگن جواد جوجه
  دان سه كاراته هستم و واقعا به كاراته عشق مي ورزم  وبه نظرم زندگي يعني هنرهاي رزمي و لاغير
در هنر رزمي ما مي آموزيم كه يكسري تكنيكهاي از قبل برنامه ريزي شده را به مرحله اجرا در آوريم و آنقدر اونها رو تكرار كنيم كه ملكه ذهنمون بشه
كاتايي هست در كاراته به نام " مشت و بگير كه اومد" كه به نظرم از تكنيكهاي بسيار زيبايي تشكيل شده و بي نظيره
البته ناگفته نمونه كه سبك كاراته من " دم مارمولك " هست چون استاد من از استادش شنيده كه استاد استاد استاد من به اون گفته كه اين سبك از كارته به اين دليل دم مارمولك نام گرفته كه تمام حركاتش مانند دم مارمولكي كه از تن  جدا بشه بالا و پايين و چپ و راست ميشه و حركات موجي داره تا مارمولك بنده خدا دشمن رو گول بزنه و بتونه از معركه جون سالم به در ببره
البته نمي دونم چرا استاد  اعظم  فكر نكرده كه بابا حركات دم مار مولك جدا از حركات خود مار مولك نيست چون تا ما رمولكي نباشه دمي هم وجود نداره
سر تون رو درد نيارم چون مي خواهم خاطره اي رو براتون تعريف كنم و اميدوارم كه ديدتون نسبت به كاراته متحول بشه
يه شب كه خونه دايي جون دعوت داشتيم  و من طبق معمول هميشه زود تر از آبجيهام و داداشام و ننه و آقام رفته بودم خونه دايي جون تا هم مثل بقيه اعضاي خونه دلي از عزا در بيارم و هم چند تا تكنيك با حال رو با داييم تمرين كنيم آخه دايي جونم تو محله به بروسعلي معروفه و يكه بزن محله خودشون هست
هميشه به تيپ داييم افتخار مي كنم چون بزنم به تخته قيافه مردونه اون دل هر ذي شعوري رو به درد مياره
دايييم دان يك تكواندو بوده اما به اين دليل كه تو ي هر مسابقه با تمشاشاچيها يي كه حريف داييم رو تشويق مي كردند كتك كاري مفصلي راه مينداخته از باشگاه تكواندو براي هميشه اخراج ميشه
سبيلهاي از بناگوش در اومده - قد دو متر و خرد ه اي - 10 تا بخيه از پاي چشم چپ تا نوك بيني - و شكم گنده و و رقلنبيده از مشخصات داييم هست
اون هميشه تيپ مشكي ميكنه تنش و يقه پيرهنش رو تا دو تا دگمه باز ميزاره كه البته  وقتي پشمهاي سينش از بين دو پره پيرهنش ميزنه بيرون و سبيلهايي كه از فرط كلفتي تا چونش اومدن پايين و ابروهاي پاچه بزي و پيوندي آدم رو ياد انسانهاي اوليه مي اندازه كه انگار به زور پيرهن كردن تنشون . اينم بگم كه بر خلاف قيافش آدم خيلي مهربونيه اما بعضي وقتا قاط ميزنه و كنترل خودش رو از دست ميده
اونشب بعد از يه تمرين حسابي با داييم و رد وبدل كردن چند تا تكنيك و اجراي كاتاي " مشت رو بگير كه اومد" و خوردن يه كله پاچه حسابي برگشتيم خونه
البته خودتون بهتر مي دونيد كه خوردن كله پاچه در شب ميتونه در خونه اي  مثل خونه ما كه تعدادمون دوازده نفره و محيط زندگيمون كوچيك چه جهنمي درست كنه
خلاصه اونشب به ننم گفتم جاي منو سر پشت بوم بندازه تا مثل بقيه مجبور نباشم تو حياط بخوابم
نميدونم چند دقيقه گذشت تا خوابم ببره اما  نسبت به شبهاي قبل به خاطر سنگيني شكمم خيلي زود خوابم برد
بروسلي افسانه اي رو در خواب ديدم با اون پيراهن مشكي و هيكل ريزه و چالاك
به بروسلي تعظيم كردم و بهش گفتم سلام استاد . در جوابم تعظيم كرده و جواب سلامم را داد
بهش گفتم كه اومدم تا چند تا فن رزمي رو بهم ياد بدي تا در مسابقات از اون استفاده كنم
بهم گفت : هرچي كه تو ي رزمي تو كلت كردن بريز دور
تا اينو گفت براي اينكه از سبك كاراتم دفاع كرده باشم و بهش بفهمونم كه منم بلدم كاتاي " مشت رو بگير كه اومد " رو براش اجرا كردم
از قيافش احساس كردم كه انگار حركات من هيچ اثري روي اون نگذاشته بنابراين پرسيدم چه طور بود. گفتش افتضاح.
پرسيدم چرا در جوابم  گفت كه اين حركات ذهنت رو تحت فشار ميزاره و بنابراين نمي توني عكس العمل مناسبي از خودت نشون بدي . اضافه كرد كه وقتي ذهن آرومه و هيچ حركتي نداره تمام حركاتش طبيعي هست و از يك انرژي فوق العاده بر خورداره .
اما تو اينقدر ذهنت درگير اجراي درست تكنيكه كه اون نرمي و انعطاف لازم براي مبازره رو از دست داده
و شبيه چوب شكننده شده .
بهم گفت تا حالا ديدي كه چوب درختان خشك كه در برابر باد قرار مي گيرند زودتر شكسته مي شوند اما چوب درختان تر از چنان انعطافي برخوردارند كه باد نمي تونه به اونا آسيبي برسونه.
بهش گفتم منظورت از خشكي چيه .
گفت : تكنيكهايي رو كه داري اجرا ميكني ذهنت رو ماشيني ميكنه و انعطاف لازم رو از دست ميده. اما اگر خودت رو درگير حريف نكني و ذهنت رو آزاد كني تا خودش دست به عمل بزنه اونوقت مي فهمي كه تمام اين تكنيكها دست وپا گير هستند
و ديگه نيازي نداري به تكنيكهاي پيچيده متوسل بشي .
اضافه كرد: تا حالا به آب دقت كردي كه بر خلاف انعطا ف فوق العاده اي كه داره به سخت ترين اجسام نفوذ ميكنه.
آب هيچ شكلي از خودش نداره ولي اگر همين آب يخ بزنه ميشه اون رو شكست .
من كه از حرفهاي استاد بروسلي كلي به وجد اومده بودم گفتم اي بزرگ مرد بزار دستت رو ماچ كنم كه حدا قل فهميدم كه معناي شناخت و آگاهي تمام عرصه هاي زندگي رو دربر ميگيره و نه بخشي از اون رو .
بهم گفت : ماه رو ببين و سپس با انگشت سبابه به اون اشاره كرد . اما نمي دونم چرا يهو چشمم به نوك انگشت بروسلي خيره
شد  كه دراين لحظه بروسلي با لحن تندي گفت : ميگم ماه رو ببين نه نوك انگشت منو
 در اين موقع با لگدهاي آقام از خواب بلند شدم و رفتم تا چيزهايي رو كه تو خواب ديدم براي داييم بگم.


 
 


Be a better friend, newshound, and know-it-all with Yahoo! Mobile. Try it now. __._,_.___

Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

0 نظرات: