همین الان رسیده خونه. توی تاکسی صندلی عقب نشسته بود با دو نفر دیگه. راننده و یک پسر شانزده هفده ساله هم نشسته بودند جلو.
رسیدیم به جایی که پسر خواست پیاده بشه. کرایهء این خط دویست تومنه.
راننده گفت: "پنجاه تومن دیگه".
پسر (با یک حال جدی و بدون هیچ مظلومی و یا احساس شرمندگی یا خجالت) گفت: "ندارم."
راننده چند پانیه به چشمهای پسر خیره شد. پسر گفت: "چیه؟ ندارم دیگه."
راننده گفت: "چرا قبل از اینکه سوار بشی نگفتی؟"
پسر فقط نگاه کرد (و باز بدون هیچ احساس گناهی،) و رفت.
ماشین بحرکت افتاد.
دو نفری که کنار نوبادی، عقب ماشین نشسته بودند شروع کردند غر و لند کردن: "چه پر رو! حداقل نمیگه: ببخشید، معذرت میخوام." نفر دوم هم همراهی کرد: "این از اوناست که اگه یه چی بهش بگی، با چاقو میافته به جونت!"
راننده ساکت بود.
__._,_.___
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
__,_._,___
0 نظرات:
ارسال یک نظر